نقد و بررسی انیمیشن The Bad Guys
بدگایز به رسم آثار زیرژانرسرقت وظایف نرمافزاری و سختافزاری گروه را بین اعضا به درستی تقسیم میکند تا حضور هیچیک را اضافی و بدون کارکرد نپنداریم. گرگ مغزمتفکر گروه است و پیرانا بزن بهادر و کوسه با تغییر چهرههای پیاپی و عنکبوت با توانایی هک سیستمها ،هرکدام گره از امر سرقت باز میکنند. تقسیمبندی هوشمندانه که نشان از عزم و اراده جدی اعضای گروه در امر سرقت دارد.موردی که موجب شده در طی عملیاتهای مختلف، مای مخاطب نیز همچون شخصیتهای اصلی و پلیس ،سرقت برایمان باورپذیر و پرهیجان دنبال شود.
نکته اساسی را اما میبابیست در پایان بندی روایت جستجو کرد: جایی که گروه سارق تاوان اشتباهات قبلی را داده و اصطلاحا از گذشتهشان قِسر در نمیروند.خالق اثر کوشیده تا آینده روشن را به بحث جبران گذشته پیوند دهد تا بنوعی مخاطب را از معنای حقیقی زندگی در جهان پیرامونش آگاه کند.
فیلمنامه بدگایز دربرخی موارد لنگ هم میزند .بعنوان مثال تغییر موضع شخصیت خوکچه هندی از شهروندی دوستداشتنی و موقر به موضع آنتاگونیستی ، موردی قابل پیش بینی است که مشابه آنرا در انیمیشن هایی همچون شگفتانگیزان و زوتوپیا نیز شاهد بودیم.